برادران و خواهران ایمانی السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
در سایهی لطف و مرحمت خدا مدتی است که همهی ما «ایمان »را به منظور آبادنمودن درون و «اسلام» را جهت آباد نمودن برون و تنظیم زندگی برگزیده، که جای بسی شکر و سپاس است.
از همان روز که پروردگار مهربان، شیطان ناسپاس و نافرمان را به دلیل تمرد و سرپیچیاش که ناشی از حسادتش به انسان و جایگاه وی نزد خدا بود؛ از درگاه خود راند، شیطان نیز قسم خوردهی ما شد و مطمئن باشیم که از وسوسه و گمراهی ما یک لحظه هم کوتاهی نکرده و نخواهد کرد. و بازهم متأسّفانه در این راه موفّقیّتهایی داشته است ولی این موجود شرور، متمرّد و مغرور هیچ گاه حریف مخلصین و مجاهدین واقعی در راه خدا» مراد کسانی هستند که قلب خویش را طبق فرمان الهی از زنگار و غبارِ رذایل پاک کرده و آنرا با ذکر خداوند آباد میکنند و آنگاه است که مستانه وار در دل محبوب گام مینهند و جان میدهند، نگردیده و نخواهد شد.
چرا همیشه به فکر درمان جسم هستیم ولی از درمان دل غافل گشتهایم؟ مگر دل بیمار نمیشود که مداوایش کنیم؟
درحالی که پروردگار مشتری دلهای باصفا، بیکینه و حسد، بیغرور و خودپسند و صاحبان صدق و وفا است. دل نیز همچون دیده کور میشود و همچون آیینه غبار و زنگار میگیرد و همانند سنگ سخت میشود: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِی كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» (البقره:۷۴)؛ پس از آن، دلهای شما سخت شد، همچون سنگ یا سختتر از سنگ.
و این دل تنگ و گرفته میشود و یا همچون در قفل و بسته میشود: «أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» (محمّد: ٢٤)
آیا دربارهی قرآن نمیاندیشند(و مطالب و نكات آن را بررسی و وارسی نمیكنند؟) یا این كه بر دلهائی قفلهای ویژهای زدهاند؟
اگر سنگدان، کوردلان، بیمار دلان و تیره دلان به دلیل فراموشی خداوند خالق نمیدانند به چه دردی گرفتارند جای تعجّب نیست. ولی بیماری و غفلت از این دردها شایستهی انسان مسلمان نیست. گاهی دل بتخانهای میشود و تو میپنداری که خداوند در خانهی دلت جای گرفته است، گاهی دل بیمار میگردد و حتّی لذیذترین معارف قرآنی و هدایت یزدانی هم در کام جان وی مزّه نمیدهد و گرانبهاترین گوهرها نیز با مزاج او نمیسازد، همانطور که خانه را از غبار و آلودگی پاک میکنی وآنرا مرتبط و منظّم میسازی تا پذیرایی مهمانی عزیزی باشی؛ خانهی دل را هم باید از ربا و گناه گردگیری کنی. پس برادر و خواهرم با چند مشت از آب توبه صورت دل را پاکیزه ساز و با تلاوت روزانهی قرآن باطنت را قوی و با انجام اعمال صالح آنرا ایمن و مطمئن گردان.
چه دنیای شگفتانگیزی است این دل اگر امیر آن نباشی اسیر آن خواهی شد، اگر خدا را مهمانش نسازی شیطان آنرا اشغال خواهد کرد. هر آنچه را که میخوانیم، میبینیم و میشنویم با رشتههای نامرئی خواهی یا نخواهی اثراتش بر «دل» خواهد ماند؛ پس برای داشتن قلبی پاک و مطمئن با درونمایههای متعالی و سالم باید به کنترل و مراقبت از این دریچه پرداخت. مراقبت از دیدهها، گوشها و مواظبت بر زبان این یعنی «دربانی ونگهبانی دل» که در نتیجه کتابچهی دل ما از واژهها و تعبیراتی نگاشته میشود که به وسیلهی زبان و دیده و گوش انتخاب شدهاند.
«وَلاَ تَقْفُ مَا لَیسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً» (اسرا: ٣٦)
از چیزی دنبالهروی مكن كه از آن ناآگاهی. بیگمان(انسان در برابر كارهائی كه) چشم و گوش و دل همه(و سایر اعضاء دیگر انجام میدهند) مورد پرسوجوی از آن قرار میگیرد.
چنانچه عارف روشن دل گفتهاند:
هرگز دلم از یاد تو غافل نشود گر جان بشود مهر تو از دل نشود
افتاده ز روی تو در آینهی دل عکس، که به هیچ رویی زایل نشود
پس برادران و خواهران! با سپری نمودن روزهای صیام و شبهای قیام در خلوتِ محراب شبهای رمضان قرار بگیریم و به صورت تدریجی برنامههای رایج شبگذرانی را عوض کنیم، چرا که شب زمانی بسیار مناسب برای امر جسمی و روحی است. چنانچه پروردگار در آیات مختلفی دربارهی شب میفرمایند:
«هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّیلَ لِتَسْكُنُواْ فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذَلِكَ لآیاتٍ لِّقَوْمٍ یسْمَعُونَ» (یونس: ٦٧)
او(كه آنچه در آسمانها و زمین است متعلّق بدو است، همان) كسی است كه شب را برای شما پدید آورده است تا در آن بیارامید و روز را روشن گردانیده است(تا در آن به تلاش در پی معاش بپردازید). بیگمان در این كار نشانههائی است برای كسانی كه گوش شنوا داشته باشند.
«وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتاً» (نبأ: ٩)
و خوابتان را مایه آرامش و آسایشتان نكردهایم؟
«قُمِ اللَّیلَ إِلَّا قَلِیلاً» (مزّمّل: ٢)
شب، جز اندكی(از آن) بیدار بمان.
لذا بسیار حیف است که بیشترین مدّت از این زمان تأمین کنندهی سلامت روح و جسم صرف مسائلی بیارزش شود، پس با پند گرفتن از آیات زیر به مداوا کردن و پاکسازی این قلب علیل و مرباد (تیره) گشته از غبار و به حجر اصم تبدیل گشته بپردازیم:
«أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَیلٌ لِّلْقَاسِیةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ» (زمر: ٢٢)
آیا كسی كه خداوند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده و فراخ ساخته است و دارای(بینشی روشن از) نور پروردگارش میباشد(و در پرتو آن، راه را از چاه تشخیص میدهد، همچون كسی است كه هدایت الهی در سایه اسلام پرتوی به دل او نیفكنده است و درونش با ایمان تابان نشده است؟!) وای بر كسانی كه دلهای سنگینی دارند و یاد خدا بدانها راه نمییابد(و قرآن یزدان در آنها اثر نمیگذارد!). آنان واقعاً به گمراهی و سرگشتگی آشكاری دچارند.
«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتَاباً مُّتَشَابِهاً مَّثَانِی تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِینُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ یهْدِی بِهِ مَنْ یشَاءُ وَمَن یضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْهادٍ» (زمر: ٢٣)
خداوند بهترین سخن را(به نام قرآن) فرو فرستاده است. كتابی را كه(از لحاظ كاربرد و گیرائی الفاظ، و والائی و همآوایی معانی، در اعجاز) همگون و(مطالبی چون مواعظ و براهین و قصص، و مسائل مقابل و مختلفی همانند : ایمان و كفر، حق و باطل، هدایت و ضلالت، خیر و شر، حسنات و سیئات، بهشت و دوزخ، البتّه هر بار به شكلی تازه و به شیوهای نو، در آن) مكرّر است. از(شنیدن آیات) آن لرزه بر اندام كسانی میافتد كه از پروردگار خود میترسند، و از آن پس پوستهایشان و دلهایشان(و همه وجودشان) نرم و آماده پذیرش قرآن خدا میگردد(و آن را تصدیق و بدان عمل میكنند). این(كتاب مشتمل بر) رهنمود الهی است و خدا هر كه را بخواهد در پرتو آن راهیاب میسازد، و خدا هر كه را گمراه سازد، اصلاً راهنما و راهبری نخواهد داشت.
«وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ یقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»(مائده: ٨٣)
و آنان هر زمان بشنوند چیزهائی را كه بر پیغمبر نازل شده است(از شنیدن آیات قرآنی متأثّر میشوند و) بر اثر شناخت حق و دریافت حقیقت، چشمانشان را میبینی كه پر از اشك(شوق) میگردد(و زبانشان به دعا باز میشود و) میگویند : پروردگارا ! (به تو و پیغمبران تو و همه كتابهای آسمانی و بدین آیات قرآنی) ایمان داریم(و خویشتن را در پناه تو میداریم) پس(ایمان ما را بپذیر و) ما را از زمره(امّت محمّدی كه) گواهان(بر مردم در روز رستاخیزند) بشمار آور.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَاناً وَعَلَى رَبِّهِمْ یتَوَكَّلُونَ» (انفال: ٢)
مؤمنان، تنها كسانی هستند كه هر وقت نام خدا برده شود، دلهایشان هراسان میگردد(و در انجام نیكیها و خوبیها بیشتر میكوشند) و هنگامی كه آیات او بر آنان خوانده میشود، بر ایمانشان میافزاید، و بر پروردگار خود توكّل میكنند(و خویشتن را در پناه او میدارند و هستی خویش را بدو میسپارند).
«کما قال نبیّ الإسرا (ص): مَن خافَ أدلَجَ وَ مَن أدلَجَ بَلَغَ المَنزِلَ، ألا إنَّ سِلمَةَ اللهِ غالیَة، ألا إنَّ سِلمَةَ اللهِ الجَنّة»
ترجمه: کسی که میترسد شبانه راه میرود و آنکه شب راه میرود به منزل و مقصدش میرسد،هان، آگاه باشید کالای تجارتی خدا که بهشت است بسیار گران است.
و قبل از اینکه دَقُ الباب توبه بکنیم، دربارهی گذشتهی خود بسیار عمیق و صمیمانه فکر کنیم و در مصداق آیاتی از قبیل: «ألَم نَکُ نُطفَةً مِن مَنیّ یُمنی» خودمان را درست بشناسیم و دچار گمانهایی که مثلاً : همیشه همین «منِ» کنونی بودهام و یا به رضایت از خود، با خودپسندیهایی که کُشندهی قلب و پرورندهی عُجب و غرورهستند، نشویم و متوجّه باشیم که همین زمینی که ما در آن زندگی میکنیم در ملک عظیم خداوند ناچیز است و ما هم در این زمین چقدر کوچک! و اینکه خدا میتواند در هر لحظه که اراده کند به حسابهای خیالبافانهمان خاتمه دهد و یا به انواعی از بلاها که منتهی به مرگ یا غیر آن هست، دچار کند مثلاً:
«أَفَلَمْ یرَوْا إِلَى مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِن نَّشَأْ نَخْسِفْ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ نُسْقِطْ عَلَیهِمْ كِسَفاً مِّنَ السَّمَاءِ إِنَّ فِی ذَلِكَ لَآیةً لِّكُلِّ عَبْدٍ مُّنِیبٍ» (سبأ: ٩)
آیا به چیزهائی كه پیش رو و پشت سر آنان از آسمان و زمین قرار دارد نگاه نمیكنند(تا ببینند زیر پایشان كره مذاب و سوزان و در حال فوَرانی است، و بالای سرشان اشعّه كیهانی و سنگهای سرگردانی است، و انسانها در میان دو منبع خطر زندگی میكنند؟). اگر بخواهیم ایشان را به دل زمین فرو میبریم، یا این كه قطعههائی از آسمان بر سرشان فرو میافكنیم. قطعاً در این(چیزهائی كه میبینند) نشانهای(از عظمت و قدرت خدا) است برای هر بندهای كه بخواهد خالصانه به سوی خدا برگردد.
و صادقانه درک کنیم که هماکنون خداوند میتواند همین زمین زیرپایمان را بر ما بشکافد و یا همین سقف بالای سرمان را بر ما فرو ریزد و اگر نخواهد بمیریم مدّتها ما را در سختترین عذابها و یا عکس آن در نعمتهای فراوان زنده نگه دارد....
و با قلب و فکر معانی چنین آیاتی را بفهمیم:
«قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ فَینَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ»(جمعه: ٨)
بگو : قطعاً مرگی كه از آن میگریزید، سرانجام با شما رویاروی میگردد و شما را درمییابد، بعد از آن به سوی كسی برگردانده میشوید كه از پنهان و آشكار آگاه است، و شما را از آنچه كردهاید باخبر میگرداند.
«یا قَوْمِ إِنَّمَا هَذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا مَتَاعٌ وَإِنَّ الْآخِرَةَ هِی دَارُ الْقَرَارِ»(غافر: ٣٩)
ای قوم من! این حیات دنیوی كالای ناچیزی(و توشه اندكی و خوشی گذرائی) است، و آخرت سرای ماندگاری و استقرار است.
کمکم از آرامش و سکون این شبها آرامش روحی و روانی اخذ نماییم و سُبات پیدا کنیم و از این حربهای دیرینهی درونی (باطنی) و ظاهری روانی گشتهای به سبب اطاعت از نفس اماره به سوء و دنبالهروی بیش از حدِ دنیای فانی خود را رها سازیم و قلوب سیاه شده را روشنایی ببخشیم و ابوبکر آسا (رض) خود را سمعاً و طاعةً مخاطب آیهی روحنواز و دلپرور: «ألا تُحبون َ أن یغفِر اللهُ لَکُم» قرار بدهیم(اشاره به قضیهی افک و بخشیدن مسطح نام از طرف ابوبکر صدیق(رض)). و از اشعهی نور افشانی در این خلوت روحانی و نورانی شبهای رمضان این قلوب تاریک گشته را مجددا با دریافت پرنوی روشناییبخش، از آیهی «ألا تُحبون َ أن یغفِر اللهُ لَکُم» روشن نماییم و به صاحب اصلی خودش که خالق رحمان است مرتبطش کنیم و دست دعا و نیاز به آستان پروردگار بلند نماییم و موسیآسا (ع) استغفار کنیم:
«قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (قصص: ١٦)
(موسی از كرده خود پشیمان شد و رو به درگاه خدا كرد و) گفت: پروردگارا! من بر خویشتن(با كشتن یك تن) ستم كردم، پس(به فریادم رس و) مرا ببخش. (خدا دعایش را اجابت كرد) و او را بخشید، چرا كه خدا بس آمرزگار و مهربان(درباره بندگان پشیمان و توبهكار) است.
و با ارزیابی عمر و سنوات مکلّفه، لیستی از گناهان خفی و جلی خویش که شامل حق الله، حق الناس، گناهان کبیره و صغیره هستند را تهیه نماییم و طبق هدایت نبوی که دعا برای استغفار انسان در موضع درست، عمل آگاهانهی قلب است و آنچه که میگویید تعبیر مافی القلب است و ارزشش تابع ارزش آن است. چنان که گفتهاند:
«إن المَعانی فی الفُؤادِ ولکن جُعِلَ اللِسانُ علی الفُؤادِ دَلیلاً»
ترجمه: صفات پسندیدهی هر فرد در دل و قلب وی قرار گرفتهاند لیکن خداوند زبان را برهان و حجّتی برآن (قلب) قرار داد.
چنانچه خداوند در سوره انعام آیهی ١٢٠ فرمودهاند:
«وَذَرُواْ ظَاهِرَ الإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یكْسِبُونَ الإِثْمَ سَیجْزَوْنَ بِمَا كَانُواْ یقْتَرِفُونَ»
گناهان آشكار و بزهكاریهای پنهان را ترك كنید(و در هیچ حال خویشتن را به معصیت نیالائید). بیگمان كسانی كه به دنبال گناه راه میافتند، هرچه زودتر كیفر ارتكاب معاصی ایشان داده میشود.
و جهت استغفار از گناهانمان که شامل حق الله و حق الناس، کبیره و صغیره هستند آماده شویم همانطور که پروردگار فرمودهاند:
«إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِیماً» (نساء: ٣١)
اگر از گناهان كبیرهای بپرهیزید كه از آن نهی شدهاید، گناهان صغیره شما را(با فضل و رحمت خود) از شما میزدائیم و(به شرط استغفار از كبائر و عدم اصرار بر صغائر) شما را به جایگاه ارزشمندی(كه بهشت برین است) وارد میگردانیم.
و یا پیامبر(ص) که فرمودهاند:
«الصّلواتُ الخمسُ و الجُمُعَةُ إلی الجُمُعَةِ و رمضان الی رمضان مَکَفِّراتٌ لِما بَینهنَّ إذا اجتنبت الکبائر» (رواه مسلم)
نمازهای پنجگانه در طول روز و روز جمعه تا روز جمعهی بعدی وهمچنین ماه رمضان تا رمضان سال بعدی همه پوشانندهی گناهانی هستند که در بینشان انسان مرتکب میشود زمانی که گناههای کبیره دور شوند.
به تعریف گناه کبیره طبق آرای علمای اسلام میپردازیم:
الکِبرة : هی کلُ معصیةٍ نصٌّ علی کونها کِبرَة من الکتابِ أو السنّة أو الإجماعِ علیها أو ورد فیها حدٌّ و تهدیدٌ و توعِدَ علَیها بالنّارِ أو لَحقَ مُرتَکِبُها الوَصف بالَّعَنِ وَ الفِسقِ.
ترجمه: گناه کبیره شامل هر نافرمانی و گناهی میشود که آیه ای از قرآن، حدیث نبوی یا اجماع علما و فقها بر کبیره بودن آن گناه موجود باشد یا اینکه در برابر آن تهدید شدیدی آمده یا حدّ شرعیِ معینی در نظر گرفته شده و یا کیفر آن جهنّم لحاظ شده است و یا اینکه کسی که آنرا انجام دهد منفور(ملعون) و فاسق در میان مردم خوانده شود.
ذکر بخشی ازانواع گناه کبیرهی پنهان و آشکار:
گناهان کبیرهی پنهان مانند: کفر، شرک، الحاد، نفاق، کِبر، حسادت، بغض، کینه و حقد، سوء ظنّ( گمان بد)، افتقارالناس (جدایی افکندن بین مردم)، بخل و تنگ نظری، ترجیحزندگی دنیا بر آخرت، راضی نبودن از قضا و قدر الهی، دوست نداشتن ایمانداران، نداشتن کینه نسبت به کافران، ناامید شدن از رحمت خداوند، بداندیشی در مقابل امور خداوند جلّ جلاله و...
گناهان کبیرهی آشکار مانند: هر گفتاری که موجب کفر و شرک و نفاق بشود، جادوگری، قتل به ناحق، اکل الربا و سود، خوردن اموال یتیم، ریا کردن، لواط، فرار کردن از ترس دشمن هنگام هجوم او، بهتان کردن، دزدی، راهزنی، دروغ، شراب خوردن، قسم خوردن به دروغ، شهادت به ناحق، پیمان شکنی، خیانت در امانت، قمار، استهزا به دیگران، خودپسندی، فخرفروشی، غیبت کردن، نسبت دادن القاب زشت به مردم، دشنام دادن، خجالت کردن مردم، منت نهادن بر دیگران به خاطر نیکی کردن به آنان، نمامی کردن (سخن چینی)، کمک نکردن به فقیران، حمایت نکردن از مسلمانان، ستم و ظلم کردن و...
و در پایان خودم و شما برادران و خواهران ایمانی جهت نیایش و ارتباط مجدّد با پروردگارمان و کسب آرامش از شبهای رمضانی برای آرمیدن روح آشتفته شده و جسم علیل گشته به سبب عصیان و فراموش کردن خالق و صاحب اصلی مان(الله)، با اقتدا و اقتباس به عابدان راستی و قائدان خلوت نشین واقعی محرابِ عبادت و نیایش همانند حضرت موسی کلیم الله (ع) و حضرت محمّد مصطفی(ص) برای توبه و استغفار در خلوت شبهای معنوی این ماه مبارک قرار بگیریم و دعای مشهور نبینا موسی(ع) را که از دست ظالمان وقت ناگزیر به فرار میشود و در دیار غربت دست نیازمندی و نیایش به سوی پروردگارش بلند میکند و دعای ذیل را زمزمه میکند:
«فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ»(قصص: ٢٤)
و عرضه داشت: پروردگارا ! من نیازمند هر آن چیزی هستم كه برایم حواله و روانه فرمائی.
و شکوهی خود را از ظالمان و مستکبران زمان خود این چنین عرضه میدارد:
«فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ»(دخان: ٢٢)
موسی(وقتی كه از ایمان آوردن فرعون و فرعونیان و سایر كفّار و مشركان مأیوس گردید، رو به درگاه خدا كرد و) پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت : اینان مردم گنهكار(و كفرپیشه) هستند(و امیدی به هدایتشان باقی نمانده است. تو خود دانی كه در حق ایشان چه میكنی).
و دعای مأثور پیامبر رحمت(ص) را زمزمه کنیم:
«أللهُمَّ لَکَ أسلَمتُ وَبِکَ آمَنتُ وَ عَلیکَ تَوَکَّلتُ وإلیکَ أنَبتُ وَ بِکَ خاصَمتُ وَ إلَیکَ حاکَمتُ فاغفِر لی ما قَدَّمتُ وَ ما أخَّرتُ وما أسرَرتُ وَ ما أعلَنتُ أنتَ المُقَدَمُ وَ المُؤخَّر لاإله إلا أنت» (رواه البخاری عن ابن عباس)
و یا دعای مشهور حضرت فاطمه (رض): یا حَیُّ یا قَیّوم.... و یا قصیدهی مشهور امام بوصیری را بخوانیم.
و در پایان نیایش عارف ربّانی عطار نیشابوری را برای دفع خستگی و آشفتگی روحی و جسمی، باهم زمزمه میکنیم:
پادشاها جرم ما را درگذر ما گنهکاریم و تو آمرزگار
دائماً در فسق و عصیان ماندهایم هم قرین نفس و شیطان ماندهایم
چشم دارم از گنه پاکم کنی پیش از کاندر لحد، خاکم کنی
اندر آن دم کز جانم بری از جهان با نور ایمانم بری.
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات همگی شما عزیزان
والخَیرُ کلُّه بیدِ الله
نظرات